بزرگنمایی:
خدا را شکر؛ بالاخره تنها مطالبهی اهالی مطبوعات از مدیران فرهنگی عینیت یافت و جشنوارهی مطبوعات غرب کشور پس از ۱۳ سال که در محاق رفته بود، برگزار شد.
تا جایی که در خاطرات ژورنالیستی ما ثبت شده، قرار بود مطبوعات رکن چهارم دموکراسی باشند و اگرچه دولتها بر اساس وظایف ذاتی خود موظف به حمایت از آن هستند، اما این رابطه قرار نبود به عقد نکاح دائم این دو رکن منجر شود.
خدا را شکر؛ بالاخره تنها مطالبهی اهالی مطبوعات از مدیران فرهنگی عینیت یافت و جشنوارهی مطبوعات غرب کشور پس از 13 سال که در محاق رفته بود، برگزار شد.
تا جایی که در خاطرات ژورنالیستی ما ثبت شده، قرار بود مطبوعات رکن چهارم دموکراسی باشند و اگرچه دولتها بر اساس وظایف ذاتی خود موظف به حمایت از آن هستند، اما این رابطه قرار نبود به عقد نکاح دائم این دو رکن منجر شود.
با چند و چون کیفیت برگزاری و تنوع لوگوها و تشخّص برندها کاری ندارم و در این وجیزه تنها به یک ضعف محتوایی در این جشن کوچک اشاره میکنم:
تا جایی که در خاطرات ژورنالیستی ما ثبت شده، قرار بود مطبوعات رکن چهارم دموکراسی باشند و اگرچه دولتها بر اساس وظایف ذاتی خود موظف به حمایت از آن هستند، اما این رابطه قرار نبود به عقد نکاح دائم این دو رکن منجر شود.
باسوادهای این بستر اطلاعاتی، معتقدند که اگر در یک جامعه، مطبوعات آزاد و مستقل کمرنگ شوند، مدیا و رسانههای سرطانی با سرعت بسیار و مخاطبان پرشمار، جای آنها را خواهند گرفت و مردم با رویگردانی از صفحات کاغذی و کانالهای مجازی، یکباره به سایتها و پلتفرمهای صریح اللهجه روی میآورند. چنانکه گاه تیراژ تمام رسانههای مجوزدار و خوانندگان و بینندگان نشریات و شبکههای داخلی، به اندازهی فالوورهای یک کانال تلگرامی با مدیریت یک سلبریتی خبرساز آنوری هم نمیرسد!
القصه اینکه اگر خواستید علت و ریشهی این پدیده را کشف کنید، حتما سری به جشنوارههای مطبوعات از این قسم بزنید تا به رایالعین دریابید که: ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست!
هرجای دنیا وقتی قرار است یک فستیوال برگزار شود، گام نخست در کار اجرایی آن سپردن صدر و ذیل موضوع به ارباب آن حرفه است؛ و نیز وقتی قرار میشود که این فستیوالها اثرگذار و برجسته و مفید به فایده باشند؛ حتما برای هزینه و شکل برگزاری و نقل پاشی در آنها، امنترین مسیر و شفافترین منبع را انتخاب میکنند.
اما گویا ما اهالی مطبوعات هنوز ملتفت نیستیم که نباید برای دُرفشانی و درخشش خود، چشم به جیب ارکان قدرت بدوزیم یا حاصل و نتیجهی این حضور را منتهی به نمایش و مطرح شدن و فخرفروشی کارگزاران همان قدرتی کنیم که قرار بوده همواره مورد نقد ما واقع شوند و یا دستکم توسط گیرندههای حساس خبری ما دائما رصد گردند.
پس، این چه فایدهای برای ما دارد که پس از یک دهه انزوا و رخوت، حالا هم که قرار است جشن بگیریم، جشن ما بیشتر شبیه جشن عقد زوجی مطلقه شود که گویا دوباره تصمیم گرفتهاند به خانهی بخت برگردند!
میدانید چرا چنین برداشتی از فستیوال شما دارم؟ چون بیشترین نمایش طی ماههای اخیر، تیتر شدن مدیر ارشاد دولت، بریدن روبان افتتاح توسط معاون سیاسی همین دولت و چرق چروق شاتر دوربینها برای ثبت لحظه به لحظهی تشریف فرمایی ابوابجمعی همین دولت بود و دریغ از خانه تکانی و زدودن گرد و غبار از چهرهی خستهی ساکنان این خانهی میراثی، که نه توان بازسازیاش را دارید و نه اجازهی کوبیدن و ساختنش از بنیاد.
به هرحال، مبارک است این وصال آنهم در این روزگار مسکنت و بینوایی که دست بر قضا پیش از همه دامن اهالی مطبوعات را گرفته است؛ امید آنکه گشایشی در معیشت این قشر شود، آمین!
✍مهدی طاهری. نویسنده و روزنامهنگار