بزرگنمایی:
اخبار متعددی از فشارهای سنگین از سوی پایگاه های قدرت و جریان خاص سیاسی بر استاندار همدان در مقولهی انتصابات مدیریتهای ادارات و نهادهای دولتی به گوش میرسد؛ این جریان که گویی هنوز در حالوهوای سالهای قدرت خود سیر میکنند، سعی دارند با تهدید به هجمه رسانهای، اعتراضات ساختگی و استفاده از اهرمهای سیاسی، استاندار را مجبور به تسلیم در برابر خواستههای حزبی و جناحی خود کند.
اخبار متعددی از فشارهای سنگین از سوی پایگاه های قدرت و جریان خاص سیاسی بر استاندار همدان در مقولهی انتصابات مدیریتهای ادارات و نهادهای دولتی به گوش میرسد؛ این جریان که گویی هنوز در حالوهوای سالهای قدرت خود سیر میکنند، سعی دارند با تهدید به هجمه رسانهای، اعتراضات ساختگی و استفاده از اهرمهای سیاسی، استاندار را مجبور به تسلیم در برابر خواستههای حزبی و جناحی خود کند.
در روزگاری که حدود 10 ماه از روی کار آمدن دولت چهاردهم با شعار «وفاق ملی» میگذرد و در حالیکه بسیاری از استانها با مشکلات انباشتهشده از سالهای دور مواجه هستند، استان همدان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
با این حال، استانداری که از جنس و بدنهی وزارت کشور و آشنا با مسائل احزاب و گروههای سیاسی است، این روزها درگیر فشاری سنگین از سوی پایگاه های قدرت و جریان خاص سیاسی است؛ کلونی هایی که قبلاً کارنامهای پر از سیاستبازی، رکود و ناکارآمدی در پیشروی ملت ایران گذاشته است.
اخیراً اخبار متعددی از فشارهای سنگین بر استاندار همدان در مقولهی انتصابات مدیریتهای ادارات و نهادهای دولتی به گوش میرسد. این جریان، که گویی هنوز در حالوهوای سالهای قدرت خود سیر میکنند، سعی دارند با تهدید به هجمه رسانهای، اعتراضات ساختگی و استفاده از اهرمهای سیاسی، استاندار را مجبور به تسلیم در برابر خواستههای حزبی و جناحی خود کند.
اما باید پرسید: این جریان دقیقاً چه سابقهای در خدمت به مردم دارد که امروز چنین مدعیانه میدانداری میکند؟
مگر نه اینکه در سالهایی که این جریان خاص! زمام امور را در دست داشت، با رها کردن کار کشور، عملاً کشور و استان را در وضعیت تعطیل نگه داشتند؟ مگر همین جریان نبود که در مقطعی هشت ساله، حتی آب خوردن مردم را هم به قراردادی ننگین گره زد؟ و مگر نه اینکه همان قرارداد هم با خروج کدخدا از توافق، بیثمر و بیدستاورد ماند و مردم را با تورم، رکود و بیکاری تنها گذاشت؟
جریانی که ادعای تغییر داشت اما در عمل به جای اصلاح امور، به سیاستبازیهای بینتیجه مشغول بود. مدیران ناتوان و بیبرنامه، تصمیمات مصلحتی و پرهیز از اقدامات انقلابی، همه و همه، کشور را در سالهای زمامداری شان به عقب راند! حال همین عالی جنابان، به جای پاسخگویی درباره گذشته خود و بلاهایی که بر سر ملک و ملت آوردند، دوباره طلبکارانه پا به میدان گذاشته و از دولت چهاردهم سهمخواهی میکند؟! عجبا!
امروز طبق برخی اخبار رسمی و غیررسمی، این جریان خاص! که در اوایل کار دولت وفاق نتوانست گزینه نسبتاً بومی! خود را به وزیر کشور تحمیل کند و فقط توانست چند مدیر را به استاندار تازه وارد منصوب دولت قالب کند؛ تلاش دارد با تحمیل مدیران ناکارآمد وابسته به خود به استاندار همدان، سیستم اداری استان را نیز درگیر حاشیههای سیاسی کند. گویی دغدغهی اصلی آنها کار مردم نیست، بلکه چینش نیروهای خود در مناصب کلیدی است تا دوباره منابع و امتیازات را در اختیار داشته باشند.
برخی شنیدهها مبین این است که همین فشارهای بیوقفه و بیمنطق، استاندار همدان را در وضعیتی دشوار قرار داده، بهگونهای که بخش عمدهای از توان و وقت مدیریتی وی صرف مقابله با این هجمهها شده است!
اما مردم میپرسند:
* هدف واقعی این جریان خاص از این فشارها چیست؟ آیا دغدغه آنها مردم است یا در دست داشتن قدرت؟
* چرا همواره بر خلاف قیافه حق به جانب، بهجای کمک به دولت، همواره در مسیر آن سنگاندازی میکنند؟
* آیا آنها با اقدامات غیر قانونی، با اصل نظام، رهبری و ساختارهای قانونی کشور دچار تعارض هستند؟
* چرا پس از پایان دولت شهید رئیسی و دست رد به سینه شان، همچنان سعی دارند نگذارند دولت جدید نیز نفس بکشد و خدمت کند؟
اگر دغدغه واقعی این جریان توسعه استان و حل مشکلات مردم است، چرا در همان دوران زمامداری خود، اقدامی مؤثر برای بهبود وضعیت همدان انجام ندادند؟ چرا آن زمانی که فرصت در اختیارشان بود، اولویتشان نه مردم، که مذاکرات بیسرانجام خارجی، رابطه با آمریکا و بزک کردن چهره غرب بود؟
دولت چهاردهم و استانداران آن، بهویژه در استانهایی چون همدان، امروز باید بیش از هر زمان دیگر در برابر جریانها، گروهها و افرادی که سابقهای از ایجاد نارضایتی عمومی، ناکارآمدسازی دستگاه اجرایی و تضعیف سرمایه اجتماعی دارند،هوشیار باشند. هوشیاری و مقاومت در برابر زیادهخواهیها، شرط لازم برای استمرار مسیر خدمترسانی بیحاشیه و البته بیمنت به مردم است.
استاندار همدان باید مورد حمایت جدی نیروهای دلسوز واقعی انقلاب و مردم قرار گیرد زیرا هرگونه عقبنشینی در برابر فشارهای سیاسی، یعنی عقبگرد در مسیر خدمترسانی و این چیزی نیست که مردم دیگر تحمل آن را داشته باشند.
اکنون زمان آن است که نهادهای نظارتی، رسانههای انقلابی و دلسوزان مردم، با دقت تحرکات جریانهای سیاسی و فرصتطلبان را رصد کرده و اجازه ندهند استان دوباره در باتلاق سیاسیکاری، رکود و باندبازی فرو رود.
مردم ایران، بهویژه مردم شریف همدان، دیگر فریب شعارهای پرطمطراق و بیثمر را نخواهند خورد. مطالبهی امروز مردم، کار، کار و باز هم کار است؛ نه سیاستبازی و تسویهحساب های شخصی و باندی